بهانه

شقایق های سهراب هم روزی خواهند سوخت اما تا چمدانی براز هیچ هست باز هم زندگی باید کرد

نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:10 توسط اعتراف| |

خیلی بد کردی خیلی اول ب خودت ظلم کردی و بیشتر ب من.ب قصد کشت دلم گرفته حالم از همه چی بهم میخوره از خودم از تو از همه چی.منکه همون اول بت گفتم برو من لایقت نیستمو ب دردت نمیخورم خودت اصرار کردی بمون میمونم چرا نموندیو روزگارمو سیا کردی؟بخاطر قولو قرار پوچت واسه خونمون چند ده ملیون زیر رفتم.هه منو باش ک با چ ذوقو شوقی رفتم سراغ بنا وگح کش چقد موقه کار بشون غرمیزدم ک تمیز کارکنن ک مبادا خراب کاری کنن تو خوشت نیاد.سازمو نصف قیمت فروختم بخاطر اقساط وام.۵سال واسه راه افتادن تو ساز زحمت کشیدم همش بگا رفت انگشتام خشکید همه ملودیا یادم رفت.همش سختی میکشیدم ب امید اینکه ی روز بهم میرسیم همش تلافی میشه و میرسه اون روزای خوشی همش بخودم میگفتم این همه سختی ارزششو داره.اما آخرش چی شد؟هیچ ارمغان این عشق شد افسردگی و همدمم شد سیگار سیگار سیگار و سیگار بعد قضیه سپیده ک بات اشنا شدم من هنوز زخمای سپیده رو تنم بود رو همون حساب خیلی بهت گفتم برو از من اصرار ارتو انکار مثال خیاطو برام زدی.بعد این همه امیدواری باورم شده بود ک واقعا تا سر حد مرگ دوسم داری. همش میگفتم خدایا شکرت ک بعد این همه بدبختیو دردو نکبت این دخترو سر راه زندگیم قرار دادی. فک میکردم فرستاده ی خدایی.اما نمیدونستم توئم.... هر آهنگ شادی با هندسفری گوشیم گوش میکردم،چشامو میبستمو تورو تو لباس عروسی و خودمو تو لباس دومادی تجسم میکردم. هه منو احمقو باش حالم از هرچی آهنگ شاد بهم میخوره متنفرم وقتی وارد خونه ک قرار بود تو توش برام خانومی کنی میشم واقعا حس میکنم درو دیوار خونه دارن ب ریشم میخندن اینجوری خخخخ باهزار بدبختی و دهن گایدگی بخاطرت سیگارو ترک کردم گاهی وقتا مث سگ گشنم بود ولی کم غذا میخوردم مبادا شکم بیارم یا چاق بشم ک تو بدت
نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:7 توسط اعتراف| |

نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:5 توسط اعتراف| |

نوشته شده در سه شنبه 3 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:7 توسط اعتراف| |


Power By: LoxBlog.Com