بهانه

شقایق های سهراب هم روزی خواهند سوخت اما تا چمدانی براز هیچ هست باز هم زندگی باید کرد

ازاین ب بعد بروتو مدیریت وب سایت  مدیریت مطالب قبلی مطالبو ی جور گذاشتم ک فقط ازاونجامیشه خوند ون کس دیگه جزتو

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1398برچسب:,ساعت 13:24 توسط اعتراف| |

هنوزم.....

نوشته شده در سه شنبه 18 دی 1397برچسب:,ساعت 10:31 توسط اعتراف| |

بازم17دی شد و....ولی من هنوز سر حرفم هستم

نوشته شده در یک شنبه 17 دی 1396برچسب:,ساعت 20:43 توسط اعتراف| |


نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:10 توسط اعتراف| |

خیلی بد کردی خیلی اول ب خودت ظلم کردی و بیشتر ب من.ب قصد کشت دلم گرفته حالم از همه چی بهم میخوره از خودم از تو از همه چی.منکه همون اول بت گفتم برو من لایقت نیستمو ب دردت نمیخورم خودت اصرار کردی بمون میمونم چرا نموندیو روزگارمو سیا کردی؟بخاطر قولو قرار پوچت واسه خونمون چند ده ملیون زیر رفتم.هه منو باش ک با چ ذوقو شوقی رفتم سراغ بنا وگح کش چقد موقه کار بشون غرمیزدم ک تمیز کارکنن ک مبادا خراب کاری کنن تو خوشت نیاد.سازمو نصف قیمت فروختم بخاطر اقساط وام.۵سال واسه راه افتادن تو ساز زحمت کشیدم همش بگا رفت انگشتام خشکید همه ملودیا یادم رفت.همش سختی میکشیدم ب امید اینکه ی روز بهم میرسیم همش تلافی میشه و میرسه اون روزای خوشی همش بخودم میگفتم این همه سختی ارزششو داره.اما آخرش چی شد؟هیچ ارمغان این عشق شد افسردگی و همدمم شد سیگار سیگار سیگار و سیگار بعد قضیه سپیده ک بات اشنا شدم من هنوز زخمای سپیده رو تنم بود رو همون حساب خیلی بهت گفتم برو از من اصرار ارتو انکار مثال خیاطو برام زدی.بعد این همه امیدواری باورم شده بود ک واقعا تا سر حد مرگ دوسم داری. همش میگفتم خدایا شکرت ک بعد این همه بدبختیو دردو نکبت این دخترو سر راه زندگیم قرار دادی. فک میکردم فرستاده ی خدایی.اما نمیدونستم توئم.... هر آهنگ شادی با هندسفری گوشیم گوش میکردم،چشامو میبستمو تورو تو لباس عروسی و خودمو تو لباس دومادی تجسم میکردم. هه منو احمقو باش حالم از هرچی آهنگ شاد بهم میخوره متنفرم وقتی وارد خونه ک قرار بود تو توش برام خانومی کنی میشم واقعا حس میکنم درو دیوار خونه دارن ب ریشم میخندن اینجوری خخخخ باهزار بدبختی و دهن گایدگی بخاطرت سیگارو ترک کردم گاهی وقتا مث سگ گشنم بود ولی کم غذا میخوردم مبادا شکم بیارم یا چاق بشم ک تو بدت
نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:7 توسط اعتراف| |

نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:5 توسط اعتراف| |

نوشته شده در سه شنبه 3 فروردين 1395برچسب:,ساعت 18:7 توسط اعتراف| |


نوشته شده در شنبه 28 آذر 1394برچسب:,ساعت 10:34 توسط اعتراف| |

سلام عزیزم تولدت بیشابیش مبارک امسال ک نشد کادو بگیرم برات ایشالا سال بعد ک رفتم نفت بهترینارو میگیرم واست حال روحیم عالییییییییییییییییییییییییییییییییه عالی کارایی کردی ک خوب شدم مرسی عشقم ببخش واس همه بدخلقیام بیشتراز هروقتی دوست دارم سعی میکنم حال روحیم خوب بشه ک توزندگی اذیتت نکنم بای عشقم

نوشته شده در شنبه 25 مهر 1394برچسب:,ساعت 8:49 توسط اعتراف| |

سلام بروتووبلاگ خودم خودت اونجا چیزنوشتم برات

نوشته شده در چهار شنبه 11 شهريور 1394برچسب:,ساعت 10:40 توسط اعتراف| |

سلام من حالم خوبه فقط راه دسترسی نیست اینجام یواشکی اومدم دوست دارم بای

نوشته شده در چهار شنبه 28 مرداد 1394برچسب:,ساعت 9:59 توسط اعتراف| |

مروز4شنبه است جشن جایزه داشتیم ک جایزه میدادن تومدرسه واس همین مبانیمون مبانی کامبیوترمون افتاده برای فردا .حالا حتما تومنتظرم بودی و عصبانی شدی ببخشید فرداامتحان مبانیه ممکنه وقت نکنم حرفاتوبخونم ولی کبی میکنم میارم خونه میخونم اماچون جلسهی اخره فکرنکنم وقت     ی باشه ک جواب بدم دوستدارم افریییییییییییییییین دلم  برات تنگ شده راستی امروز بم دوتاکارت بول هدیه دادن واس رتبه ی ازمون و ی شعری ک نوشتم وبرنده شد خداکنه فردا عصبانی نباشی  وبام دعوانکنی چون اونوقت تاوقتی ک بت دستریسی بیدا کنم گریه میکنم وناراحتم راستی تو توی وبلاگ همونجایی ک میزنی ارسال مطالب جدید تو حاشیه ک ی کار د   بببخشید کادر مشکیه سمت راست همونجا یه گزینه داره مدیزیت مطالب قبلی بازش کن اونوقت تمام مطالب میان اونوقت تک تک اونایی ک مال من هستن رو ی چک بکن ببین خوندیشون یانه ؟ ی حسی بم میگه نصف حرفامو ندیدی توروخدا اینکارو بکن دوستدارم دوستدارم دوستدارم مواظب چشات باش عزیزم مواظب دل منم باش بیشت امانته مواظب دلت هستم  خدانگه دارت باشه

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 9:46 توسط اعتراف| |

 

ی زحمتی واست دارم ببین اگه میتونی تواواکس ی دختر شوشتری بیداکن ک بتونی براش اوناون فلش رو باتمام تجهیزاتش بفرستی اونم بیاد بده ب من اون فلشو باتمام امکاناتش از تو بگیره منظورم وسایل جانبیشه وسایل فیزیکی جانبی واسش بست کنی اونم بیاذ بده  ب من بش بگواگکه مطمین شدی ک ب دستم رسیده  ی بولی بش میدی بخدا من خودمتو مدرسه حتی بعضی اوقات اونقدر غذا نمیخورم سرم گیج میره ک بول جم کنم واس گوشی اما کسی نس برام بخره الناز کثافت خودش ودانیال حتی همهو بغل کردن اما دیگه منو محل نمیده کثافت  توروخدانذار منتشوبکشم اگه تونست هفته ی دیگه حتماهفته دیگه شنبه تا44شنبه ساعت 6.45 تا7.15 بیاد جلوی عصردین ودانش اموزشگاه عصردین ودانش بم بدتش اگرم ب دستم رسید واس اینکه بفهمی منم بت میگم  هندسه 2 توروخدامن میخوام تلاشتوبکن ببخشید ک زحمتت دادم              اون اموزشگاه تو بلوار شرافته

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 9:42 توسط اعتراف| |

 

rasti azizam merc keh maiarayeh in dokhtareh ro bem gofti merc merc  halam boro az tarafeh man besh fosh bedeh o bego khoshet miad kasi beh namzadeh khodet s bedeh keh to khodet beh eshgheh mardom     s midi avar kon beh khoda beh emam hosein beh iooooooooooneh khodet man nafrestadamesh man ageh kasio dashtam keh bet s bedeh ba  tel karti bet nemizangidam keh yeh mosht pesar bem chiz began

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 9:39 توسط اعتراف| |

salam azizam midoni agh inja bodi mohkam baghalet mikardam o inaro bet migoftam  keh bedoni doset daramo narahatnashi ama felan keh inja nisti inao bedon an doset daram ta payeh joooooooooonam beh hamon khoda ghasam    beh khoda keh hata yeh tareh mototo ba kasi avaz nemikonam  azizam man 1 saleh pat mondam to ham mondi pas ha man toro dost aram ham to mano........... ps 4era harf az tamom kardan mizani to  keh midoni jonam beh ionet basteh shodeh faghat yeh chiz man toro dost daram to ham dostam dari ino midonam keh  alan ghahr nakrdam cchon midonam dostam dari alan na man     na man bat ghahr mikonam na to ba man ok bebin man faghat yeh khordeh az on khatereh khatereh madreseh azab  keshidam  toro khoda totorokhoda hazeram eltemaset konam keh dgeh hataharfeham nazani torojkhoda joooonehman  4 shanbeh keh omadam khoneh kasi nabod manam khodamo kotak zadam delam khonak shod dar zemn bebakhsham beh khoda goshi nemiad dasmna       

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 9:29 توسط اعتراف| |

سلام خوبی؟بذارازدیروز برات بگم دیروز اولا توسایت بودن یهو معاونا ریختن توسایت کامل تفتیششون کردن امروز دبیر زبانمون بردمون توی سایت اما بااین قرار ک کامبیوتری روشن نشه ولی من روشن کردم اخه خواستم ببینم مطلب گذاشتی یا نه نگران بودم نکنه قهریدی اماچون نمیشدومیترسیدم ففط تیتر بستاتو خوندم الانناراحتم اخرین بست چیه ؟ نکنه ناراحتی  

دیووونه وار دلتنگتم

سلام خوبی ؟ من اصلا خوب نیستم مامانم اینا رفتن بیرون اما هرچی دنبال اون چیزی ک باس میزنگیدم گشتم نبودش  خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اخه این چ عذالتیه یکی مث بهار هی باید اینورواونوربره بانامزدخرش یکی هم مث من بدبخت ک عین سگ باید جون بکنم تابعدچن ماه میخوام زنگبزنم دلم میخواد بمیرم اخه مگه من تو زندگیم چی دارم همه دلخوشیم ب تو ه وب اینکه زنگ بزنم وبات حرف بزنم و ی خرده ب زندگیم دلگرم بشم خدا اونم ازمن میگیزه اگه دیگه همون گوشی و نبینمش اگه دیگه بیداش نشه من چیکارکنم من ازغصه دق میکنم خب دلم تنگ شده واست هیییییییییییییی خدااااااااااااااااااااااااااا این رسمش نیستا دلم میخوادبمیرم دلم میخوادداد بزنم دلم میخواد اونقد خودمو بزنم تا بمیرم اصلا اگه من بخوام بمیرم باید کیو ببینم ها؟ جون خودمه تومردن هم من بدبخت شانس ندارم  حالا مثلا اگه ی ذره از خوشبختی بهارو من داشتم چی میشد از بزرگی خدا کم میشد چته حب خشته شدم منم  .......... دلم واست تنگ شده می فهمی؟ والا بهار سیاهه چاقه قدش کوتاس  خب باشه اون سیاه چاق قدکوتاه الان ازمن خوشبخت تره لوسه خب بایدم باشه وقتی تاحالا تو عمرش هیچکس نازکترازگل بش نگفته همه هم دوستش دارن خب هرکی باشه لوس میشه دیکه من دلم واست تنگ شده امروز روز ماذربوذ 4شنبه دبیر دیزاومد نشد بیایم 4شنبه این هفته هم امتحان داریم کتبی نمیام هفته ی بعدش هم احتمالا اخرین جلسه است خدا کنه بشه بت بکم بیای روز اخری ..........میترسم دیگه اون گوشیونبینم خدایا کمک کن خودت ی ذره اگه ی ذره منم دوست داشته باشی راه دوری نمیره منم بندتم خب...................خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستتدارم ذیوونه وار دلتنگت شدم مواظب خودت باش بای

نوشته شده در چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 12:48 توسط اعتراف| |

سلام     عزیزم میترسم این باراخری باشه ک بیام توسایت یعنی ی جلسه ی دیگه  هم داریما ولی میترسم اینار کسی بفهمه دیگه نتونم بیام وبنویس کلیییییییی بات دردو دل دارم ولی بذاراول اینو بگم  دلم خیلیییییییی میسوزه ک بابام ثبت نامم نمیکنه قلم چی واینجورجاها معلمام همش میگن تست کارکن بهار بامعدل16هم بیشخوانی میکنه هم ازمون میده هم تست میزنه هم بچه ها قرار گذاشتن باهم ازمون بدن ولی من.....ی چیزی تواین مدت مواظب خودت باش  ببخشم ک نیستمم اینم مطمین باش ک من بتوخیانت نمیکنمتوفکرامتحنت هم نیستم چون میدونم اگه تومنو نخوای میتونی خطتوخاموش کنی ازشرمن وخانوادم راحت شی ولی انکارم نکردی خیییییلی مواظب خودت با س خوب غذا بخور اخیش عشقم دلم واس صدات تنگ شده دارم از دلتنگی میمیر   توخردادماه میری رویان؟اونجاهم مواظب خودت باش بیشترحالا بیا نزدیک بووووووووووووووووووووووووووووووووس اخیش دلم واسه ی این بوساتنگ شده بود یعنی لک زده بودبذار ی بار دیگه هم...... من دق میکنم تواین مد سال دگه کامبیوتر نداریم دلم تنگت میشه عشقم دوستدازمدوستدارم دوستدارم ر بخدامیسبارمت خداحافظ

نوشته شده در چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394برچسب:,ساعت 12:46 توسط اعتراف| |

نوشته شده در یک شنبه 23 فروردين 1394برچسب:سلام،ببین حدود ۳ماهه ازت خبری نیس،ب ف دختر خالت زنگ و اس زدم جواب نداد ب ف عزیزی اس دادم قرار شد بهت زنگ بزنه و ی سری حرف از طرف من بهت بگه و احوالتو بهم بگه ک دیگه جواب نداد،حتی هزینشم بهش دادم ی شارژ براش فرستادم اما خبریش نشد،ب خواهرت اس دادم کلی با هم بحث کردیم ک اونم جواب درست درمونی نداد,ببین اگه میخوای پا پس بکشی و میخوای جا بزنی رک بگو من تو زندگی زیاد دردو بدبختی کشیدم شکست تو رابطمونم روش،سخته ولی سعی میکنم باش کنار بیام،ولی خواهش میکنم منو از سلامت خودت مطلع کن فقط همین, این چن روز چنبار قصد کردم زنگ بزنم خونتون ولی ترسیدم دوباره برات دردسر بشه،چهارشنبه هفته قبل ازساعت ۱۲ تا ۲ همش پا وبلاگت بودم و منتظر مطالبت,راستی اون مطلب خصوصیه هرکاری کردم باز نشد رمز و پسوردم درست میزنم ولی باز نمیکنه, بیخیال مطلب خصوصی من ‏PC‏ ندارم و با موبایل میام خیلی موکافات داره,سرعت نت هم افتضا افتضا شده,خلاصه اگه تا هفته اول اردیبهشت ازت خبری نشد مجبورا هم زنگ میزنم خونتون هم شاید مدرستون,فقط ی اس بده یا ی تک زنگ از خونتون بزن یا ی مطلب ساده ک بذاری میفهمم حالت خوبه,برخورد اجیتو دوتا فاطمه ها استرس انداخته ب جونم,از حالا تا هفته اول اردیبهشت دو تا ۴شنبه پیش روته,دیگه خوددانی,منتظر زنگ تک زنگ یا اس یا مطلبتم,خدانگهدار,ساعت 18:22 توسط اعتراف| |

نوشته شده در دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:سلام،خانومم, خیلی دلم برات تنگ شده پریشب ب دوست صمیمیت ف عزیزی ی سری چیز گفتم ک بهت بکه گفت بهت میگه و قرار شد خبرشو بهم بده ولی اصلا گوشیشو خاموش کرده, ن تو واتس أپ هست ن تو لاین,این کارش خیلی نگرانم کرده,همش میترسم ی چیزیت شده باشه و میخواسته من نفهمم,خلاصه اگه وبلاگو خوندی و حالت خوبه طی اولین فرصت ی تماسی باهام بگیر و منو از سلامتیت مطلع کن,اگه موقعیت جور نشد باهام تماس بگیری ب ف عزیزی بگو ک بهم بگه,راستی واسه تبریک سال نو وتولدت هرکاری کردم پست بذارم نشد, انقد سرعت نت افتضاح بود که نگو,عزیزم سال نوت مبارک انشالا تو این سال هر دومون ب خواسته هامون برسیم انشالا برات سالی باشه اول سلامتی و بعدش دلش خوش و لب خندون و جیب پر پول, ی چیز دیگه باید بهت بگم: اون دختره ک پارسال هی اس میداد و زنگ میزد دوباره شروع کرده,خلاصه رو مخه,گفتم بگم ک بدونی درضمن من اصلا محلش نمیذارم همش اوسگولش میکنم و مسخرش میکنم,دلیل اینکه تو عنوان نوشتم اخرین پست اینه: خانوم خوبم من الان تحت درمانم واسه چشام و دکتره تأکید کرده اصلا تو ‏TV‏ و مانیتور کامپیوترو ‏LED‏ موبایل و تو نور افتاب ظهر نگاه نکنم, اگه دیدی ازم دیگه مطلبی اد نشد بدون دلیلش همینه و نگرانم نباش حالم خوبه و ذره ای از حسم نسبت بهت کم نشده بیشتر هم شده,راستی هرجور شده باید بری اردو برو بلاخره ی دوستات پیدا میشن ک گوشیشونو چن دیقه بهت قرض بدن و باهم حرف بزنیم,یا میخواستی بری ی سیمکارتاتو پیدا کن ببر دنبالت بذار تو گوشی دوستات,دیگه سفارش نکنم,دیگه حرفی ندارم فقط فقط نگرانتم,خعیلی دوسد دارم, خداحافظ تا,,,,ساعت 10:59 توسط اعتراف| |

نوشته شده در یک شنبه 2 فروردين 1394برچسب:,ساعت 8:27 توسط اعتراف| |

 

اینارو اون هفته نوشتم اماالان قسمت شدبذارمشون دوستدارم............

سلام خوبی ؟ کجابودی کوچولو نگرانت شدم ؟همش میترسم خدایی نکرده چشمات طوریشون بشه مواظب چشمات باش خوب؟قول گرفتم این هفته 4شنبه من نمیاما نگران نشی قراره مدرسه ببزه اردو من نمیرم چون اگه برم میگن گوشیت کو ؟منم نمیرم .... خلاصه در کل حالم خوبه واس عیدشادم چون توهستی توهمن شاد باش چون من هستم موقع سال تحویل بیدارباش منم بیدارم اخیش بارسال یادته قبل عیدباهم حرفیدیم کاش بشه تاقبل از عیدم ی بارباهم بحرقیم دلم واس صدات تنگ شده حسابیا ازاون حسابیا خب کاری ندارم دیگه دوست دارم خیلییییییییییییییییییییی زیاد بووووووووووووووووووس مواظب خودت باش عیدتم بیشابیش مبارک عیدی من یادت نره    بای

 

نوشته شده در سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:,ساعت 8:39 توسط اعتراف| |

لحظه ی اخر شد وانتطارم تموم نشد بای ...........

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:58 توسط اعتراف| |

تاالان منتظرتم نیومدی میترسم  ناراحت باشی  ازدستمذ نگرانتم دوستدارم امیدوارم هفته ی دیگه بتونم بیای و منم بتونم بیام وتو هم بیای بای

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:47 توسط اعتراف| |

اگه جایی توخوندن نیاز ب رمزئ عبور ونام کاربری داشتی    نامم وبلاگ و رمز عبورشو بزن

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:30 توسط اعتراف| |

ازاین ب بعد بروتو مدیریت وب سایت  مدیریت مطالب قبلی مطالبو ی جور گذاشتم ک فقط ازاونجامیشه خوند ون کس دیگه جزتو

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:28 توسط اعتراف| |

بذزرذزرذبلذ

 

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:22 توسط اعتراف| |

منتظر مطلبم

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:21 توسط اعتراف| |

ن نظر ن متن ؟کجایییی

نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:,ساعت 13:6 توسط اعتراف| |


Power By: LoxBlog.Com